فرزند شهید افتخاری: منافقین پدرم را مقابل چشم دختر ۵ سالهام ترور کردند
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۹۵۲۵۰
یکی از وقایع دردناک بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ترور بیرحمانه زنان، مردان و کودکان توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در کوچه و بازار و محل کسب و حتی منازل این مردم بیگناه بود. شهید «سیدمحمود افتخاری سلیمانی» یکی از قربانیان ترور توسط منافقین بود که در مهرماه سال ۶۱ با گلوله منافقین به شهادت رسید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از این شهید ترور فقط یک فرزند دختر به نام «معصومه» به یادگار مانده است که امروز راوی جنایت منافقین است. او درباره فضای خانواده و روحیات پدر میگوید: «پدرم در دوران جوانی کارمند ایران ایر بود، اما با توجه به اینکه آن موقع شرایط بدی در جامعه حاکم بود و کارمندان زن حجاب نداشتند و بیشتر افراد هم در آنجا بهایی بودند، او تقاضای بازخرید کرد و از هواپیمایی بیرون آمد. منزل ما در میدان امامت تهران بود. با توجه به اینکه من تنها فرزند خانواده بودم، بعد از ازدواج هم در یکی از طبقات خانه پدری زندگی میکردیم. پدرم مغازه الکتریکی در همان ساختمان محل سکونتمان داشت که کاسبی میکرد. او خیّر و معتمد مسجد لیلةالقدر محلهمان بود؛ به نیازمندان کمک میکرد، بانی برگزاری جلسات مذهبی بود و خلاصه در امور مختلف دست به خیر داشت. من و مادرم هم چادری بودیم و به همین خاطر بعضی وقتها در اقوام و همسایهها ما را مسخره میکردند، اما اعتنا نمیکردیم.»
همسایه منافق
وی درباره اتفاقات سالهای نخست انقلاب اسلامی میگوید: «ما همسایهای به نام بلورچی داشتیم؛ او ابتدا ساواکی بود و بعد دخترانش که عضو سازمان مجاهدین خلق بودند، او را مجبور میکنند از ساواک بیرون بیاید؛ او هم حرف دخترانش را گوش میدهد. با توجه به اتفاقاتی که میافتد، پدرم برای کسب و کار به صورت شراکتی با آقای بلورچی، فروشگاه لوازم خانگی راهاندازی کرده و مدتی باهم کار میکنند. با گذشت زمان، پدرم بیشتر با روحیات ضد و نقیض آقای بلورچی آشنا میشود و دیگر نمیخواهد با او همکاری کند. بعد پدرم مغازه الکتریکی باز میکند و خودش در آنجا مشغول کار میشود. در واقع پدرم حتی برای کار کردن هم افراد و محیط را در نظر میگرفت.»
قاب عکسی از شهید ترور سیدمحمود افتخاری در منزل تنها دخترش
پولهایتان را به جای ضریح امام رضا (ع) بدهید به سازمان
افتخاری درباره یکی از تفکرات اعضای مجاهدین خلق میگوید: «آنها به شدت مغز جوانان مردم را شستوشو میدادند. همین فرزندان آقای بلورچی تا قبل از انقلاب به پدرشان میگفتند که باید از ساواک بیرون بیاید، اما بعد از انقلاب طوری شدند که میگفتند چرا پولهایتان را داخل ضریح امام رضا (ع) میریزید، پولهایتان را بدهید به سازمان مجاهدین خلق!»
شناسایی پدرم
در دوران بعد از پیروزی انقلاب، خیلی از افرادی که روحیه انقلابی داشتند، توسط سازمان مجاهدین خلق شناسایی و ترور میشدند. معصومه افتخاری درباره نحوه شناسایی پدرش میگوید: «در دوره انتخابات که مسعود رجوی کاندیدا شده بود، بین مردم و اعضای مجاهدین خلق اختلافات زیادی وجود داشت. فرزندان همین همسایه ما آقای بلورچی از اعضای سازمان بودند که [بعد هم شنیدیم شناسایی و اعدام شدند]. آنها درباره انتخابات خیلی با پدرم بحث میکردند و دشمنیشان با ما از همان زمان آغاز شد و ظاهراً از آن موقع نام پدرم را به عنوان یک حزباللهی به سازمان دادند.»
ترور پدرم مقابل چشم نوه ۵ سالهاش
در آن شرایط که منافقین به مردم و به خصوص افراد متدین رحم نمیکردند، شهید افتخاری به خانوادهاش میگفت: «بالاخره یک بیمغزی هم پیدا میشود، مرا میکشد». معصومه افتخاری نحوه ترور پدرش را اینگونه روایت میکند: «۲۵ مهرماه ۱۳۶۱، پدرم در مغازه الکتریکی بود. دختر ۵ ساله من در مغازه کنار پدرم بود. من هم در منزل بودم. حوالی ظهر دو جوان موتورسوار به مغازه پدرم مراجعه کردند و ابتدا اسم او را پرسیدند. بعد از اطمینان از اینکه پدرم سوژه ترورشان است، چند گلوله شلیک کردند که به ویترین و در و دیوار و در نهایت به قفسه سینه راست پدرم اصابت کرد. آن دو جوان فرار کردند و بعد هم یکی از همسایهها پدرم را سوار ماشین خود کرد تا به بیمارستان برساند؛ اما به گفته او پدرم سر کوچهمان شهادتین را گفت و از دنیا رفت.»
ترور ناجوانمردانه پدربزرگ جلوی چشم نوه ۵ سالهاش تا سالهای سال این کودک را آزار میداد؛ طوری که این کودک از افراد موتورسوار و افرادی که اورکت به تن داشتند، میترسید. ضمن اینکه این دخترک تا چند روز توانایی تکلم نداشت.
نذر مادرم برای پیدا شدن قاتل پدرم
دختر این شهید درباره شناسایی عوامل ترور پدرش میگوید: «بعد از شهادت پدرم، مادرم تا ۴۰ روز نذر زیارت عاشورا کرد تا قاتل پدرم پیدا شود؛ همین طور هم شد. آن موقع از دفتر شهید لاجوردی با ما تماس گرفتند و گفتند که قاتل را پیدا کردیم و قرار است اعدام شود. مادرم به همراه عمویم برای دیدن قاتل رفتند؛ آن جوان خودش اقرار کرده بود که پدرم و یک ساندویج فروش دیگر را کشته است. البته بعداً انکار کرد، اما مادرم از او پرسیده بود: همسرم چه گناهی کرده بود و با تو چه کار داشت که او را کُشتی؟ او هم گفته بود: از مقامات بالا به ما دستور دادند. در زندان چند خانواده دیگر از قربانیان ترور حضور داشتند که جلوی چشمشان این جوان را اعدام کردند. حتی از مادرم خواسته بودند که برای قصاص تیر خلاص را به آن جوان بزند. مادرم نپذیرفت و یکی از اعضای خانواده قربانیان این کار را کرده بود.»
خلاصه متن
شهید ترور «سیدمحمود افتخاری سلیمانی» متولد ۱۳۱۰ اراک بود. در جوانی کارمند ایران ایر شد، اما با توجه به شرایط نامناسب، از این شرکت استعفا داد و وارد شغل آزاد شد. افتخاری در یکی از محلههای اطراف میدان امامت تهران مغازه الکتریکی داشت که توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق شناسایی شد. او حوالی ظهر روز ۲۵ مهرماه ۱۳۶۱ با شلیک مستقیم دو نفر از منافقین ترور شد و پیکرش در قطعه ۲۶ گلزار شهدا بهشت زهرا (س) آرام گرفت.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: شهید افتخاری گروهک منافقین سازمان مجاهدین خلق مغازه الکتریکی ۵ ساله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۹۵۲۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با خانواده توماج صالحی آشنا شوید+عکسوفیلم
طبق اطلاعات موجود از گذشته توماج صالحی، او در خانوادهای به دنیا آمده که اغلب عضو سازمان تروریستی منافقین بودهاند.
سرویس سیاست مشرق - اخیراً وکلای توماج صالحی، رپر اغتشاشات ۱۴۰۱، در فضای مجازی اعلام کردند که حکم اعدام این خواننده صادر شده است. مرکز رسانه قوه قضاییه در تشریح این موضوع اعلام کرد براساس حکم صادره از سوی دادگاه، به دلیل اظهار ندامت و پشیمانی و همکاری توماج صالحی، دادگاه وی را مستحق تخفیف دانسته بود؛ به همین جهت در صورت فرجامخواهی احتمالی متهم و وکلای او و در صورت تائید حکم اعدام در دیوان عالی کشور، موضوع تخفیف مجازات در کمیسیون عفو و بخشودگی بررسی خواهد شد.
توماج صالحی اولین بار در شهریور ۱۴۰۰ بازداشت شده بود. او پس از فوت مهسا امینی، نیز فعال شد و لیدری آشوبها را برعهده گرفت. توماج صالحی در حالی خود را در اصفهان پنهان کرده بود در تاریخ ۸ آبان ۱۴۰۱ در استان چهارمحال و بختیاری بازداشت شد.
توماج صالحی در مدت زمان بازداشت اول خود پس از اغتشاشات ۱۴۰۱، با نیروهای امنیتی همکاری کرد و اعترافات مؤثری از او به دست آمد. او در ۲۷ آبان ۱۴۰۲، با قید وثیقه از زندان دستگرد اصفهان آزاد شد. صالحی بلافاصله پس از آزادی ویدیویی از خود منتشر کرد و منکر اعتراف و همکاری در زندان شد. این رپر در ادامه اظهارات خود علیه زندانهای ایران سیاهنمایی کرد و مدعی شکنجه در بازداشتگاه شد.
پافشاری توماج صالحی بر اظهارات مغرضانه سبب شد تا نهم آذر ۱۴۰۲ برای دومین بار بازداشت شود.
حواشی اخیر حکم اعدام توماج صالحی سبب شده تا کاربران به بررسی سوابق وی بپردازند، کاربران این روزها پس از ادعای صدور حکم اعدام توماج صالحی، گذشته و سابقه خانوادگی او را مرور کردند. طبق اطلاعات موجود از گذشته توماج صالحی، او در خانوادهای به دنیا آمده که اغلب عضو سازمان منافقین بودهاند.
فعالیتهای اقبال اقبالی، دایی توماج در دو سال اخیر، شواهد زیادی مبنی بر عضویت خود و اقوام نزدیکش در سازمان منافقین برجای گذاشته است. اقبالی در مصاحبههای گذشته خود مدعی شده خانواده توماج صالحی سابقه ضدانقلاب از گذشته دارد. طبق ادعای دایی توماج صالحی، افسر اقبالی، مادر توماج صالحی پس از انقلاب به دلیل حمایت و ارتباط با خانواده زندانیان سیاسی بازداشت شده بوده است، منظور او از خانواده زندانیان سیاسی، اعضای منافقین است.
توماج صالحی فرزند افسر اقبالی و چنگیز صالحی است. پدر توماج همسر دوم افسر اقبالی بود. اقبالی پیش از این با یکی از اعضای سازمان منافقین ازدواج کرده بود که به جرم محاربه با نظام اعدام شده است. اقبالی بعدها با پدر توماج ازدواج تشکیلاتی میکند. این بیانگر این است که چنگیز صالحی، پدر توماج هم از اعضای منافقین بوده است.
اقبال اقبالی، دایی توماج، خود و برادرانش، هوشنگ و فرشید صالحی نیز عضو سازمان منافقین بودند. اقبال اقبالی، از اعضای ارشد سازمان منافقین در کمپ اشرف عراق بود تا مدت اخیر هم در آلبانی فعالیت میکرد.
علاوه بر اینها، شواهدی از عضویت خاله توماج صالحی در سازمان منافقین نیز وجود دارد. در گذشته اقبال اقبالی، تصویری از حضور مهرانگیز اقبالی، خاله توماج صالحی، در کنار شمس الدین امیر شاه کرمی از مسئولین منافقین و با لباسهای خاص این سازمان منتشر کرده بود. پس از انقلاب شمسالدین امیرشاهکرمی اعدام و فرشید اقبالی هم تو درگیریها کشته میشود.
این ارتباطات و عضویت خانواده و اقوام توماج صالحی در سازمان منافقین، سبب شده تا اسلوب و محتوای شعرسرایی این خواننده تاثیر بسزایی از سبک مبارزاتی سازمان تروریستی منافقین بگیرد.
گذشته از محتوای اشعار، او بلافاصله پس از شکلگیری اغتشاشات، لیدری آشوبگران را بر عهده گرفت و در فضای مجازی هم حمایت شد. صالحی تا قبل از بازداشت، آشوبگران را دعوت به خرابکاری اماکن حساس و آسیب به ماموران انتظامی و امنیتی میکرد.
طبق اعلام مرکز رسانه قوه قضاییه، بر اساس حکم صادره از سوی دادگاه به دلیل اظهار ندامت و پشیمانی و همکاری توماج صالحی، دادگاه وی را مستحق تخفیف دانسته به همین جهت در صورت فرجام خواهی احتمالی متهم و وکلای او و در صورت تایید حکم اعدام در دیوان عالی کشور، موضوع تخفیف مجازات در کمیسیون عفو و بخشودگی بررسی خواهد شد.